سرما خوردم. تب و لرز و بدن درد قشنگ دارم میمیرم و این اصلا قسمت بدش نیس قسمت بدش چندتاست یکی سر درمانگاه دیگه نمیتونستم سر پا وایسم رفتم پشت یکی از بچه ها قایم شدم و به یه تخت تکیه دادم از اون ور میدونستم پیشگاهی ببینه یه چیزی میگه اما اینقدر لرز داشتم اصلا نمیتونستم کاری کنم که یهو پیشگاهی گفت اون هداست حالش بده؟ منم با اون سر صورت قرمز مثل این آدمای ضعیف بودم .بیچاره فقط گفت خب برو اشکال نداره! ولی من کلی خجل شدم . حالا یه قسمت دیگه که بده اینه که احتمال داره آبله مرغون گرفته باشم و قسمت بعدی اینه که این بخش خیلی سخته و اگه نخونم تجدید بخش میشم! 
یعنی ازون بد بیاری های قشنگ و خوشگل!