این روزمرگی ها و درگیری های من با مسائل پیش پا افتاده تنها چیزی که به من یاد داد این بود که خودم رو حداقل درگیر آدمای جدید زندگیم نکنم.
همه ی آدما رو از دور که میبینی به نظر بی نقص میان و وقت گذروندن با هاشون خیلی خوبه اما همه یه سری تیرگی هایی توی رفتاراشون دارند که کم کم با نزدیک تر شن به آدما اونا مشخص میشن.
راستش یاد گرفتم اینقدر تا ته ادما رو در نیارم بزارم همونقدر خوب از دور بمونن! برا همه بهتره اینجوری!
دونستن تیرگی هرکس یه بار مسئولیتی روی دوش آدم میزاره ! و وقتی این ها زیاد شن یه فشار عظیمی احساس میشه.
این مدت خیلی صبوری ها کردم و خیلی ارتباطاتم کم تر شده با دوستام از لحاظ درد و دلی ! بیشتر شنونده ام .