امروز بالای سر آقایی ایستاده بودم که داشتند عمل سیستکتومی رو براش انجام میدادن.یک لحظه درست نگاه کردم. همون موقعی که روده هایش رو بیرون آورده بودن تا یک قسمتش رو بردارن و براش یه مثانه دیگه درست کنن . دقت که میکردم میشد حرکا پریستالتیسم روده هایش رو دید.  دیدم داره برای خودش خیلی آروم هر چند وقتی مثل یه کرم میخزه. باز نگاه کردم اگه جدار یک رگ کوچیک پاره شد مثل یه شیلنگی که یه سوراخ کوچیک توی عرضش داشته باشه خون میپاشید بیرون همون شکلی باریک و با شدت ... . شاید مثال درستی نباشه اما هیچ فرقی با اون قورباغه ای که ترم ۲ توی آزمایشگاه فیزیولوژی قلبشو دراوردیم و روش آتروپین ریختیم نداشت. ازین شباهت مسخره ترسیدم. در اون لحظه هیچ فرقی از لحاظ شعور نداشتن، هیچی! یک سری سلول که وظیفشون رو مثل همیشه انجام میدن . مثل همین الان ... فرق وقتیه که بیدار میشه! بیدار میشه و تازه خودش میشه. خود! قورباغه خود نداره یا خویش به عبارتی؟
یعنی اگه من رو از این جسم بگیرن دیگه این تن من نیست ( اره بدیهیات) 
بعد فکر کردم که خود آدم باید یه چیزی باشه که بیارزه اینهمه سلول واسش کار کنه...
از بیمارستان که داشتم خارج میشدم دیدم یه دختر بچه ۳ یا ۴ ساله توی بغل باباشه و داره گریه میکنه پدرشم سعی بر آروم کردنش داره لبخندی اومد روی لبم و شاید یکم میگذشت شروع میکردم به ادا در آوردن که شاید یک ثانیه حواسش پرت شه و گریه نکنه اما  چی میبینم؟ پدر دود سیگارش رو توی صورت دخترش داره میده بیرون؟ نه شاید اشتباه دیدم ! دستاشو بگرد ... توی دست چپش که دخترشو بلند کرده سیگارش داره میسوزه ... آره میدونم وضعیت بهداشتی فرهنگی همه چی خیلی خرابه همش تو روزنامه میخونیم. نه این چیزا رو، این که چیزی نیس در مقابل ... . ولی به چشم دیدن ریسک فاکتور هایی که همیشه ازشون اسم می بریم خیلی اذیت کنندست .و اینکه چقدر راحت به خاطر سطح پایین فرهنگ یا به هر علی ندونستن داره اسیب هایی به کسایی میزنه که خودشون انتخاب نکردن ...  آسیب هایی اینقدر بزرگ که توی هر شرح حالی از سوال های اولیه است!
سیگار میکشی؟ اگه نه، کسی توی خونه از اطرافیانت سیگار میکشه؟
حالا اینهمه داستان
اخرشو بگم...
تهش قورباغه میشی اگه خودت ور درست نکنی