‎ "سویشرت"...دستا تو جیب بری برای "پیاده روی". از قصد بری روی برگا تا صداشون در بیاد، دیگه اصلا نیازی به هندسفری و آهنگ نیست همینجور بری و غرق توی فکرات بشی ... "خشش خش" ...

‎ "هوا ابری" باشه و همین طور که داری راه میری شروع کنه "بارون" بباره کلاه سویشرت رو بندازی گردنت و به راهت ادامه بدی... بشینی یه کافه یه "قهوه" بگیری و با گرمای دور لیوانش دستاتو گرم کنی... 

‎این ها چیزای زیادی نیستد شاید یه روز خیلی عادی توی پائیزه اما آروم ترین حس ها رو تو خودش داره. 



و چقدر خوشحال بودم که هوا سرد شده امروز..


\